زناشویی

چگونه احساسات و نیازهای خود را در یک رابطه بیان کنیم؟




بیان احساسات و نیازها در رابطه

در اینجا 15 نکته برای بیان احساسات و نیازهایتان در رابطه ارائه می شود:

  • زمان مناسب را انتخاب کنید:

    زمانی که هر دو آرام و متمرکز هستید و فرصت کافی برای گفتگو دارید، بهترین زمان برای بیان احساسات است. از صحبت کردن در زمان خستگی، گرسنگی یا عصبانیت خودداری کنید.
  • مستقیم و صادق باشید:

    از به کار بردن کدهای مبهم و غیرمستقیم خودداری کنید. احساسات و نیازهای خود را به طور واضح و با صداقت بیان کنید.
  • از “من” استفاده کنید:

    به جای سرزنش و متهم کردن طرف مقابل، احساسات خود را با بهره‌گیری از “من” بیان کنید. مثلا به جای گفتن “تو همیشه من را نادیده می گیری”، بگویید “من احساس می کنم نادیده گرفته می شوم وقتی. . . “
  • شنونده فعال باشید:

    فقط منتظر نوبت خود برای صحبت کردن نباشید. با دقت به حرف های طرف مقابل گوش دهید و تلاش کنید دیدگاه او را درک کنید.
  • از زبان بدن آگاه باشید:

    زبان بدن شما می‌تواند به اندازه کلامتان مهم باشد. تماس چشمی برقرار کنید، به طرف مقابل توجه نشان دهید و از حالت های بدنی منفی خودداری کنید.
  • در مورد نیازهای خود صریح باشید:

    به جای اینکه انتظار داشته باشید طرف مقابل نیازهای شما را حدس بزند، آنها را به طور واضح بیان کنید.
  • به دنبال راه حل باشید:

    به جای تمرکز بر مشکل، به دنبال راه حل های عملی باشید که میتوانند به بهبود وضعیت کمک کنند.
  • صبور باشید:

    تغییر رفتار زمان می برد. صبور باشید و به تلاش خود برای برقراری ارتباط موثر ادامه دهید.
  • بهبود روابط زناشوییرابطه زناشویی

    12. ببخشید و فراموش کنید

    همه ما اشتباه می‌کنیم. وقتی طرف مقابل اشتباهی مرتکب می‌شود، سعی کنید او را ببخشید و از آن اشتباه عبور کنید. کینه و ناراحتی را در دل خود نگه ندارید.

    نگه داشتن کینه، باعث مسموم شدن رابطه و ایجاد تنش می‌شود.

    البته، بخشش به معنای فراموش کردن نیست. بلکه به معنای رها کردن احساسات منفی و اجازه دادن به خود برای ادامه دادن است.

    اگر بخشش برایتان سخت است، با یک مشاور صحبت کنید.

    بخشش، هدیه‌ای است که به خودتان می‌دهید.

    13. به حریم شخصی احترام بگذارید

    هر فردی نیاز به حریم شخصی دارد. به حریم شخصی طرف مقابل احترام بگذارید و به او فضای لازم برای تنهایی و استراحت بدهید.

    فضای شخصی، به افراد کمک می‌کند تا استرس خود را کاهش دهند و انرژی خود را بازیابند.

    از سرک کشیدن در زندگی خصوصی طرف مقابل خودداری کنید.

    مثلا بدون اجازه به تلفن همراه یا کامپیوتر او دست نزنید.

    اعتماد، اساس یک رابطه سالم است.

    احترام به حریم شخصی، نشان دهنده اعتماد شما به طرف مقابل است.

    رعایت حریم شخصی، از بروز بسیاری از مشکلات در رابطه جلوگیری می‌کند.

    14. به طور منظم وقت بگذرانید

    برای حفظ صمیمیت و نزدیکی در رابطه، به طور منظم وقت با کیفیتی را با طرف مقابل بگذرانید. این وقت می‌تواند شامل صرف غذا، تماشای فیلم، پیاده‌روی، صحبت کردن و غیره باشد.

    در این زمان، تمام حواس خود را به طرف مقابل معطوف کنید و از هرگونه حواس‌پرتی خودداری کنید.

    به علایق مشترک خود توجه کنید و فعالیت‌هایی را انجام دهید که هر دوی شما از آنها لذت می‌برید.

    حتی اگر مشغله زیادی دارید، سعی کنید زمانی را برای با هم بودن پیدا کنید.

    کیفیت وقت مهم‌تر از کمیت آن است.

    خاطرات خوشی بسازید و از لحظات با هم بودن لذت ببرید.

    15. کمک حرفه ای بگیرید

    مراجعه به مشاور، نشانه ضعف نیست، بلکه نشانه تمایل شما به بهبود رابطه است.

    مشاور، فضایی امن و بی‌طرفانه برای بیان احساسات و نیازهای شما فراهم می‌کند.

    با کمک مشاور، می‌توانید الگوهای مخرب در رابطه خود را شناسایی و تغییر دهید.

    مشاوره، یک سرمایه‌گذاری ارزشمند برای سلامت رابطه شما است.

    از درخواست کمک نترسید.

    بهبود رابطه، ارزش تلاش کردن را دارد.


نمایش بیشتر

‫2 دیدگاه ها

  1. یادمه یه مدت فکر می کردم اگه نیازهام رو نگم طرف مقابل خودش باید بفهمه 😅 همش تو دل خودم می ریختم و بعد عصبانی می شدم که چرا درکم نمی کنه. حالا فهمیدم آدم ها ذهن خوان نیستن و باید صاف و پوست کنده حرف زد.

    بعضی وقت ها هم موقع حرف زدن کلی حاشیه می رفتم و اصل مطلب گم می شد. تازه می گفتن “خب چی می خوای دقیقا؟” 🤦🏻‍♀️ بعد یاد گرفتم اول توی ذهنم چک کنم چی می خوام، بعد رو یه موضوع مشخص متمرکز بشم.

    یه بار هم از ترس این که باعث ناراحتی نشم، کلی جمله هامو نرم و کلی می گفتم. مثلا به جای “امشب حوصله مهمون رفتن ندارم” می گفتم “شاید بهتر باشه بیخیال بشیم… اگه تو هم مایل نیستی…” آخرش هم هیچکس نمی فهمید مقصدم چیه. خلاصه که مستقیم گفتم life changer بود.

    اشتباه دیگه ای که داشتم این بود که موقعی حرف می زدم که داغون بودم یا استرس داشتم. همه چیز رو بهم می ریختم و بحث بیخ پیدا می کرد. حالا یاد گرفتم اول یه نفسی بکشم، آروم بشم، بعد شروع کنم به صحبت کردن.

    این که فکر کنیم نیازهامون کم اهمیت هستن هم یه تله خطرناکه. من قبلا می گفتم “چیز مهمی نیست که…” در حالی که بود. همه احساسات و نیازها ارزش بیان شدن دارن، حتی اگه کوچیک به نظر برسن.

    و فی النهایته، گوش دادن یه هنره. یه دوره فقط منتظر می موندم حرف طرف تموم شه تا سریع درد دل خودم رو شروع کنم. بعدها فهمیدم اینطوری طرف اصلا حس نمی کنه شنیده شده. حالا اول تمام حواسم رو می ذارم گوش می دم، بعد نوبت خودم میشه.

  2. یادم میاد اوایل رابطه با همسرم وقتی احساس ناراحتی می کردم، سکوت می کردم و انتظار داشتم خودش بفهمه چیزی رو. بعد می دیدم چقدر این کار فقط باعث افزایش فاصله بین ما میشه. یه روز تصمیم گرفتم رک باشم و بگم: امروز احساس تنهایی می کنم چون دوست دارم بیشتر باهم وقت بگذرونیم. برعکس تصورم، خیلی خوب جواب داد.

    چیزی که فهمیدم اینه که منتظر نباشید طرف مقابل ذهن تون رو بخونه. گاهی اوقات ساده ترین جملات مثل “الان فقط بغلم کن” یا “دلم تنگ شده بود برات” می تونه یه دنیا تفاوت ایجاد کنه.

    یاد گرفتم بعضی وقتا هم لازمه باهم بخندیم حتی سر چیزای کوچیک. مثلا یه بار بجای دلخوری بخاطر دیر کردنش، گفتم: خب حالا که دیر اومدی باید با یه بستنی بزرگ جبران کنی! اونم خندید و خستگی روز از تنش در رفت.

پاسخ دادن به Radin لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا